در آستانه ي بهار ، چکه هاي بهاري قلبم را به كسي تقديم مي كنم كه همچون بهار در من روحي
تازه بخشيد ، جوانه هاي تازه ي عشق را در وجودم شكوفا كرد و من توانستم طعم شيرين عشقي
جاودانه را بچشم و از چشمه ي جوشان محبتش بنوشم .
هنوز زمستان است ولی تو صدای پای بهار را در همین نزدیکی احساس می کنی.قافله ی شتابان عمــر
را می بینی که مثل جویباری ، بی وقفه از کنارت می گذرد .کمی درنگ می کنی ؛ به درون احساست پا
می گذاری ؛ روحت را می بینــــی که به اهتزاز در آمده است ؛ قلبت در بیکرانـــی سبز در پرواز است ؛ بـر
شاخه های خشکیده ی وجودت جوانه های تازه ی امید را می بینی . میدانی که خدای خوبت مثل هـر
سال گلهای زیبای مهربانـی را به نشانی دلت پست خواهد کرد .می اندیشی که : در این فصل گل
و گندم و لبخند ، فصل غزل ها و غزل خوانی ها ،فصل تعبیر خواب باغ در سبز شدن ، اگر بهارانه نشوی ،
چیزی از بهار را درک نخواهی کرد . بیصبرانه برآنــــی که در این روزهای تقلب قلبها ، قلبت را از دستهای
نامحرم پس بگیری و به حریم دوست بیاوری ؛ پرواز را تمرین کنی و روحت را به نشاط برسانــــی . یقین
داری که در این روزها اگر سراغ قلبت را نگیری ، با بهار محرم نخواهی شد . میدانی که خدای بهــــــار ،
روحی شفاف و زلال به تو عطا خواهد کرد و تو را به عشقی حقیقی رهنمون خواهد شد .
..... صدای هیاهوی آسمان ، تو را به خود می آورد ؛ اشتیاق بهار ، روحت را می نوازد و مشتاقانه تو
هم ميخواهي به همراه محبوبت به استقبال بهار بروي .....
هميشه بهاري باشي ، بهار زندگي من
نظرات شما عزیزان: